زمان جاری : جمعه 15 تیر 1403 - 3:31 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
parniyan آفلاین



ارسال‌ها : 137
عضویت: 30 /2 /1392
تشکرها : 73
تشکر شده : 177

پاسخ : 12 RE یادداشت های تلخ نویس آهو

چـــه فـــرقــی میکـنــه پـایـیـــز یـا بـهـــار ؟!؟

وقـتــــی اونــا بــاشـــن و تـــو نـبـــاشـی !

چـــه تـفـــاوتــی داره شنـبـــه یـــا جمعـــه ؟!؟

وقـتـــی هفـــت روز هفـتـــه بـــه انـتــظار بگـــذره !

مهـــم ایـنـــه کـــه لحـظــه هــا میـگــذرن ...

ولــی تـــو ...

تــــو نـیـسـتـــــی ...


گاهـــــی دلـــم به انــــدازه ی یـــک مجــــلس ختـــــم میگـــــــــــیرد . . .

حتــی اگــر تمــــام خیـــابــان هــا را آذیـــن بسته باشـــند . . .

کــــــــــاش بودی عــــزیز لعنـــــتی ام . . .


کــــــــــاش . . .
چهارشنبه 01 خرداد 1392 - 11:28
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از parniyan به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: savalan / marjan / setarehir /
savalan آفلاین



ارسال‌ها : 1133
عضویت: 25 /7 /1392
محل زندگی: اردبیل
تشکرها : 460
تشکر شده : 709

پاسخ : 13 RE یادداشت های تلخ نویس آهو

زیبا بودن.....







دلم فـال می خواهــد …
قهــوه … تــاروت … نمی دانــم ؟!
هر چه باشـــد ،
هر چه نقـــش تــو را در این روزهـــــای بــیرنـــگ …
پــــر رنـــگ کنــــد !!!



شنبه 27 مهر 1392 - 01:26
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از savalan به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: marjan /
aylin آفلاین



ارسال‌ها : 174
عضویت: 28 /7 /1392
محل زندگی: Tehran
تشکرها : 66
تشکر شده : 196

پاسخ : 14 RE یادداشت های تلخ نویس آهو

[font=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بیا در زندگی "گم" شویمو با ارامش...

با تعجب

به مردمانی نگاه کنیم

که مانند امواج دریا...

در ذهنشان

می اییم....میرویم

می اییم...می رویم

اما نمیدانند چه کسی را باید"پیدا" کنند...

" مادرم ".....

مرا ببخش

دردِ بدنم بهانه بود ،

کسي رهايم کرده

که صداي بلند گريه ام

اشک هايت را درآورد ...
یکشنبه 28 مهر 1392 - 15:46
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از aylin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: marjan / setarehir /
aylin آفلاین



ارسال‌ها : 174
عضویت: 28 /7 /1392
محل زندگی: Tehran
تشکرها : 66
تشکر شده : 196

پاسخ : 15 RE یادداشت های تلخ نویس آهو

[font=Tahoma]رسد ادمی به جایی که بجز خدا نبیند یا...رسد ادمی به جایی که بجز خودش نبیند..!

گاهی برسر دوراهی های زندگی میمانیم که کدام را انتخاب کنیم

خود را یا خدا را...؟

خدایا میدانم به من حق انتخاب داده ای

ولی کمک کن از خودم بگذرم تا به تو برسم...

خدایا من در خودم مانده ام

ماندنی که سرانجامش به تباهی میرسد...

" مادرم ".....

مرا ببخش

دردِ بدنم بهانه بود ،

کسي رهايم کرده

که صداي بلند گريه ام

اشک هايت را درآورد ...
یکشنبه 28 مهر 1392 - 15:46
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از aylin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: marjan / setarehir /
aylin آفلاین



ارسال‌ها : 174
عضویت: 28 /7 /1392
محل زندگی: Tehran
تشکرها : 66
تشکر شده : 196

پاسخ : 16 RE یادداشت های تلخ نویس آهو

دلم گرفته است هم از تو هم از خودم میدانی چرا؟

برای اینکه دراولین فرصت به دنبال دیگری میرویم

وهمدیگر را جایگزین می کنیم این عشق است یا هوس

اصلا آیا دلی مانده که به عشق پایبند باشیم

چرا نمیخواهیم عشق را در واقعیت حضورش ببینیم

چرا حرف دلمان را نمیزنیم ومیخواهیم همه بدانند که چه در دل داریم

و دراخر نمیدانیم چراحرفهای ما به جای دهان ازچشم برون می آید؟

" مادرم ".....

مرا ببخش

دردِ بدنم بهانه بود ،

کسي رهايم کرده

که صداي بلند گريه ام

اشک هايت را درآورد ...
یکشنبه 28 مهر 1392 - 15:47
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از aylin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: marjan /
aylin آفلاین



ارسال‌ها : 174
عضویت: 28 /7 /1392
محل زندگی: Tehran
تشکرها : 66
تشکر شده : 196

پاسخ : 17 RE یادداشت های تلخ نویس آهو

دلم گرفته است هم از تو هم از خودم میدانی چرا؟

برای اینکه دراولین فرصت به دنبال دیگری میرویم

وهمدیگر را جایگزین می کنیم این عشق است یا هوس

اصلا آیا دلی مانده که به عشق پایبند باشیم

چرا نمیخواهیم عشق را در واقعیت حضورش ببینیم

چرا حرف دلمان را نمیزنیم ومیخواهیم همه بدانند که چه در دل داریم

و دراخر نمیدانیم چراحرفهای ما به جای دهان ازچشم برون می آید؟

" مادرم ".....

مرا ببخش

دردِ بدنم بهانه بود ،

کسي رهايم کرده

که صداي بلند گريه ام

اشک هايت را درآورد ...
یکشنبه 28 مهر 1392 - 15:47
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از aylin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: marjan /
aylin آفلاین



ارسال‌ها : 174
عضویت: 28 /7 /1392
محل زندگی: Tehran
تشکرها : 66
تشکر شده : 196

پاسخ : 18 RE یادداشت های تلخ نویس آهو

این روز ها فعل هایم همه ماضی اند!!!ماضی خیلی خیلی بعید...

دلم برای یک حال ساده تنگ شده است!!!

" مادرم ".....

مرا ببخش

دردِ بدنم بهانه بود ،

کسي رهايم کرده

که صداي بلند گريه ام

اشک هايت را درآورد ...
یکشنبه 28 مهر 1392 - 15:47
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از aylin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: marjan /
aylin آفلاین



ارسال‌ها : 174
عضویت: 28 /7 /1392
محل زندگی: Tehran
تشکرها : 66
تشکر شده : 196

پاسخ : 19 RE یادداشت های تلخ نویس آهو

خیانت تنها این نیست که شب را با دیگری بگذرانی...
خیانت میتواند دروغ دوست داشتن باشد

خیانت تنها این نیست که دستت را در خفا در دست دیگری بگذاری...
خیانت میتواند جاری کردن اشک بر دیدگان معصومی باشد

" مادرم ".....

مرا ببخش

دردِ بدنم بهانه بود ،

کسي رهايم کرده

که صداي بلند گريه ام

اشک هايت را درآورد ...
یکشنبه 28 مهر 1392 - 15:48
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از aylin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: marjan /
ارسال پاسخ
برای نمایش پاسخ جدید نیازی به رفرش صفحه نیست روی تازه سازی پاسخ ها کلیک کنید !
پرش به انجمن :