نقش درخت خشک را بازی میکنم..
نمیدانم چشم انتظار بهار باشم..
یا هیزم شکن..
منبع :naghmehsara.ir
ناشناسی بیکس
نیمه شب هم حتی
اگر ازکوچه تنهایی قلبم گذرد
عطربدرود ودرودش
سالی
در دلم خواهد ماند
تو که دیریست دراین کوچه
اقامت داری
برای دیدن بقیه مطلب به ادامه مطلب مراجعه کنید
دوستت دارم
و نگرانم روزی بگذرد که تو تن زندگی ام را نلرزانی
و در شعر من انقلابی برپا نکنی
و واژگانم را به آتش نکشی.
دوستت دارم
و هراسانم دقایقی بگذرند که بر حریر دستانت دست نکشم
و چون کبوتری بر گنبدت ننشینم
و در مهتاب شناور نشوم.
سخن ات شعر است،
خاموشی ات شعر
و عشقت آذرخشی میان رگهایم چونان سرنوشت.
(نزار قبانی)
منبع :asheghanehaye-halghaviz.persianblog.ir
تا تو بودی در شبم، من ماه تابان داشتم
روبروی چشم خود چشمی غزلخوان داشتم
حال اگر چه هیچ نذری عهده دار وصل نیست
لذت مرگ نگاهی ست به پایین کردن
بیـن روح و بدن ات فاصله تعیین کردن
نقشه می ریخت مرا از تو جدا سازد "شک"
نتوانست، بنا کـــرد بــــه توهیـــن کردن
ﮐﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻘﺘﻢ؟
نخیرم ﺩﺭﻭﻏﻪ .... باور نکنی هاااااااااا
ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﻭﻗﺘﯽ باهات حرف میزنمﻧﻔﺴﺎﻡ ﺗﻨﺪ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﺩﺳﺘﻮ ﭘﺎﻣﻮ ﮔﻢ ﻣﯿﮑﻨﻢ ...
فقط همین...
ﻓﻘﻂ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﻬﻢ ﻧﯿﺲ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺑﻬﺖ ﺧﯿﺮﻩ ﺑﺸﻢ، ﻭ ﭼﺸﻢ ﺍﺯﺕ ﺑﺮ ﻧﺪﺍﺭﻡ ...
فقط همین....
ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ ﻟﺒﺨﻨﺪﺕ ﻟﺬﺕ ﻣﯿﺒﺮﻡ ....
فقط همین....
ﻓﻘﻂ ﻃﺎﻗﺖ ﺩﯾﺪﻥ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯿﺘﻮ ﻧﺪﺍﺭﻡ ...
فقط همین ....
ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺻﺪﺍﺕ ﺁﺭﻭم میشم ..
فقط همین ....
ﻓﻘﻂ ﻭﻗﺘﯽ ﺻﺪﺍﻡ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺍﺯ ﺷﻮﻕ ﺯﺑﻮﻧﻢ ﺑﻨﺪ ﻣﯿﺎﺩ
فقط همین ...
ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﺩﻭﺭﯾﺖ ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﯽ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ ...
فقط همین....
ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﭼﺸﻢ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﻪ ﻓﮑﺮﺗﻢ ...
فقط همین ...
ﻓﻘﻂ ﻫﻤﺶ ﺩﻟﻢ تند تند ﺑﺮﺍﺕ ﺗﻨﮓ ﻣﯿﺸﻪ ...
فقط همین....
ﻓﻘﻂ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻣﻌﻨﯽ ﻣﯿﺪﻩ ...
فقط همین ....
ﻓﻘﻂ ﻧﻔﺴﺎﻡ ﺑﻪ نفست ﻭﺻﻠﻪ ....
ﻓﻘﻂ ...... ﻓﻘﻂ ﻫﻤﯿنه همین ..
منبع : eshqam.ir
دو کلام حرف حساب باهات دارم :
” دوست دارم ”
.
.
آرزویم این است که بهاری بشود روز و شبت
که ببارد به تمام رخ تو بارش شادی و شعف
و من از دور ببینم که پر از لبخند است :
چشم و دنیا و دلت !
.
.
تمام دنیا را گشته ام
کنار تو اما ، دنیای دیگریست !
راوک احمدى
.
.
دنیا خیال تو نیست اما بیرون از خیال تو هم دیگر دنیا برای من نیست !
.
.
سر و ته این حرفها را که بزنم
باز هم تویی که در سرم ته حرفها را میزنی !
.
.
بی کلام اینجا باش
بودنت با دل من ، بی صدا هم زیباست !
.
.
بعضی ترانهها را میتوان بارها و بارها گوش داد
بعضی انسانها را میتوان بارها و بارها دوست داشت !
.
.
سه آرزوی قشنگ عاشقانه :
بی من نباشی
بی تو نباشم
بی هم نباشیم !
.
.
اولینها مهم نیستن ، این موندنیها هستن که مهم اند و تو ماندنی ترینی !
.
.
چقدر به آغوشت وسوسه بدهکارم !
فرستنده : سهیل
.
.
یا تو را باید دوست داشت
یا باید تو را دوست داشت
شرط سومیندارد احوالات من …
.
.
میگویند زندگیت را پایِ یک “نفر” نگذار
کاش میدانستند که تو یک نفر نیستی ، تو یک “دنیایی” …
.
.
قفس یعنی دهان من
وقتی زبانم روی اسم تو قفل میشود !
.
.
جای مرا خالی کن ، کنار مهربانیت !
.
.
باور کن “عین” و “شین” و “قاف” جدا از هم که باشند هیچ خاصیتی ندارند !
اما در کنار هم معجزه میآفرینند ، درست مثل من و تو …
.
.
تو که میخندی ، اشتهای لبانم به بوسه باز میشود !
.
.
گهگاهی اتفاقی به تو فکر میکنم
آنقدر اتفاقی که با هر اتفاقی به تو فکر میکنم !
.
.
من با همه فرق دارم
چون من تــــــــو را دارم …
.
.
ببین چقدر در هم حل شده ایم ؟
تو قهوه میخوری ، من خوابم نمیبرد !!!
.
.
حمل سلاح سرد عمل مجرمانه شناخته شده
به خاطر خودت هم که شده آن نگاهها را غلاف کن !
.
.
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را
قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت
مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را !
.
.
معنای زنده بودن من ، با تو بودن است !
“فریدون مشیری”
.
.
اعتیاد از هر نوعی که باشد آخزش پشیمانیست
اما چرا دروغ ؟!!
هنوز هم معتاد تو هستم …
.
.
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ، ﺩﺭﺳﺖ اﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ “ﺗﻮ” ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻡ ﺷﺪﯼ !
.
.
دلم “قُرص” است وقتی مُسَکِنم تویی !
.
.
بگذار بگیرند و ببندند و بخندند
دیوانه ی تو بیم ز آزار ندارد !
.
.
نه سرما اثر کردنی ست نه باران خیس کردنی
اگر تو با من قدم بزنی !
.
.
نه طبق مُد دوستت دارم نه به حکم سنت !
همه چیز بنا بر فطرت است
“خوبها” دوست داشتنی اند …
.
.
یک دم رخ زیبای تو از دیده گذر کرد
آنی آتش عشق تو در دل فوران کرد
دل گفت غنیمت شمرید این دم و لحظه
چشم ، چشمک زد و عکست قاب دل کرد !
.
.
وقتی کنارمی، جایی برای هیچ شتابی نیست
مقصد همین حضور من و توست !
.
.
دلم شادی میخواهد
وسعتش زیاد نیست ، به اندازه کف دستانت
دستانم را بگیر …
.
.
از تمام زندگی خدا را خواستم
و از خدا تو را و دیگر هیچ !
.
.
تقدیر من فقط با تک تک بوسههای تو بر روی پیشانی ام نوشته شده و تو باید باشی تا با لبهایت آن را برای من رقم بزنی !
.
.
ﺑﻌﻀﯿﺎﻡ ﺍﻧﻘﺪ ﺧﻮﺑﻦ که ﺑﺎﯾﺪ ﺯﯾﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﭘﯿﺸﺸﻮﻧﯽ ﮐﺎﺭﺑُﻦ ﺑﺬﺍﺭﯼ !
منبع : alifun.ir
ميدان مين بغض ها هستم
همسفر!
در این راه طولانی، که ما بیخبریم و چون باد میگذرد، بگذار خرده اختلافهایمان باهم، باقی بماند.
خواهش میکنم! مخواه که یکی شویم؛ مطلقاً یکی.
مخواه که هرچه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم
و هرچه من دوست دارم، به همان گونه، مورد دوست داشتن تو نیز باشد.
مخواه که هر دو یک آواز را بپسندیم، یک ساز را، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را و یک شیوهی نگاه کردن را.
مخواه که انتخابمان یکی باشد، سلیقهمان یکی و رویامان یکی.
همسفر بودن و همهدف بودن، ابداً به معنای شبیه بودن و شبیه شدن نیست
و شبیه شدن، دال بر کمال نیست، بل دلیل توقف است.
عزیز من!
دو نفر كه سخت و بیحساب عاشق هماند و عشق، آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است،
واجب نیست كه هر دو صدای كبک، درخت نارون، حجاب برفی قله علم كوه، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند!
اگر چنین حالتی پیش بیاید باید گفت كه یا عاشق زائد است یا معشوق. یكی كافی است.
عشق، از خودخواهیها و خودپرستیها گذشتن است؛ اما این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست.
من از عشق زمینی حرف میزنم كه ارزش آن در «حضور» است نه در محو و نابود شدن یكی در دیگری.
عزیز من!
اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یكی نیست، بگذار یكی نباشد،
بگذار فرق داشته باشیم، بگذار در عین وحدت مستقل باشیم.
بخواه كه در عین یكی بودن، یكی نباشیم، بخواه كه همدیگر را كامل كنیم نه ناپدید.
بگذار صبورانه و مهرمندانه در باب هرچیز که مورد اختلاف ماست بحث کنیم؛
اما نخواهیم که بحث، مارا به نقطهی مطلقاً واحدی برساند.
بحث باید مارا به ادراک متقابل برساند نه فنای متقابل.
بیا بحث کنیم، بیا معلوماتمان را تاخت بزنیم، بیا کلنجار برویم؛
اما سرانجام نخواهیم غلبه کنیم و این غلبه منجر به آن شود که تو نیز چون من بیندیشی یا به عکس.
مختصری نزدیک شدن بهتر از غرق شدن است، تفاهم بهتر از تسلیم شدن است.
من و تو حق داریم در برابر هم قد علم کنیم
و حق داریم بسیاری از نظرات و عقاید هم را نپذیریم بیآنکه قصد تحقیر هم را داشته باشیم.
عزیز من!
دونیمه، زمانی به راستی یکی میشوند و از دو «تنها» یک «جمع کامل» میسازند که بتوانند کمبودهای هم را جبران کنند،
نه آنکه عین مطلق هم شوند، چیزی بر هم مضاف نکنند و مسائل خاص و تازهای را پیش نکشند؛
پس بیا تصمیم بگیریم که هرگز عین هم نشویم.
بیا تصمیم بگیریم که حرکاتمان، رفتارمان، حرفزدنمان و سلیقهمان، کاملاً یکی نشود
و فرصت بدهیم که خرده اختلافها و حتی اختلافهای اساسیمان، باقی بماند
و هرگز، اختلاف نظر را وسیلهی تهاجم قرار ندهیم…
عزیز من! بیا متفاوت باشیم!
نادر ابراهیمی
نقش درخت خشک را بازی میکنم..
نمیدانم چشم انتظار بهار باشم..
یا هیزم شکن..
منبع :naghmehsara.ir
منبع :dirtylove.mihanblog.com