نامه ی عاشقانه یه پسر عاشق به عشقش
سلام بهانه قشنگم برای زندگی..اره دوباره منم همون عاشق همیشگی
امیدوارم حال گلم خوب باشد چرا که حالم به حالش بستگی دارد
غرض از مزاحمت این بودکه بهت بگم بخداواقعا دوست دارم و دوباره فکراتو بکن
حق من این دوری نیست..
یه باربهم گفتی که ازنگاه کردنهای تکرار بتو ناراحتم….
خیلی ناراحت شدم باخودم گفتم چندروزی بهت نگاه نمیکنم شاید دوباره به جوابم فکرکنی…
ولی دیگه طاقتم تموم شد بهت زنگ زدم ولی چندروزه که گوشیت خاموش بود به
همین خاطر نامه رونوشتم
ببین واقعا نمیخوام به این زودی رابطه مون خراب بشه تورو خدا اگه واقعا منو نمیخوای بگو
اما بادلیلش واینکه اگه منونمیخوای پس چرابهم زنگ زده بودی؟
دلیل اینکه زودبهت پیشنهادندادم این بودکه نمیخواستم دوستی منو و تو خراب بشه اما
توفکر میکنی ترسوام ولی بخدا اینطور نیست…هرکار بگی میکنم حتی مرگ؟؟
منتظرجوابتم توروخدا کوتاهی نکن…
(دراین دنیاندارم غیرتوکس ^میمیرم گرمرا ازخود برانی ای همه کس)
Ilove you &you are alwayse in my heart
Idont forget you………
اين نظر توسط setarehir در تاريخ 1392/08/19 و 1:22 دقيقه ارسال شده است | |||
از یک عاشقِ شکست خورده پرسیدم:
بزرگ ترین اشتباه؟ گفت: عاشق شدن... گفتم: بزرگ ترین شکست؟ گفت: شکستِ عشق... گفتم: بزرگ ترین درد؟ گفت: از چشمِ معشوق افتادن... گفتم: بزرگ ترین غصه؟ گفت: یک روز چشم های معشوق رو ندیدن... گفتم: بزرگ ترین ماتم؟ گفت: در عزای معشوق نشستن... گفتم: قشنگ ترین عشق؟ گفت: شیرین و فرهاد... گفتم: زیباترین لحظه؟ گفت: در کنارِ معشوق بودن... گفتم: بزرگ ترین رویا؟ گفت: به معشوق رسیدن... پرسیدم: بزرگ ترین آرزوت؟ اشک توی چشماش حلقه زد و با گریه گفت شادی عشقم ... پاسخ : بسیار زیبا |
- آمار مطالب
- کل مطالب : 2592
- تعدادنظرات : 1482
- آمار کاربران
- تعداد کاربران :3182
- آمار بازديد
- بازديد امروز : 1,203
- بازديد ديروز : 317
- بازديد کل :12,116,487