زمان جاری : جمعه 15 تیر 1403 - 2:37 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 275
نویسنده پیام
setarehir آفلاین


ارسال‌ها : 722
عضویت: 27 /7 /1392
محل زندگی: گناوه
تشکرها : 672
تشکر شده : 281
داستان کوتاه طوطی سخن گو و صاحبش

خانمی یک طوطی خرید. اما روز بعد آن را به مغازه پرنده فروشی برگرداند.

او به صاحب مغازه گفت این پرنده صحبت نمی کند.

صاحب مغازه گفت:«آیا در قفسش آینه ای هست؟ طوطی ها عاشق آینه هستند. آنها با تصویرشان در آینه شروع به صحبت می کنند.»

آن خانم یک آینه خرید و رفت .

روز بعد باز آن خانم برگشت و به پرنده فروش گفت طوطی هنوز صحبت نمی کند.

صاحب مغازه پرسید:«نردبان چه؟ آیا در قفسش نردبانی هست؟ طوطی ها عاشق نردبان هستند.»

آن خانم یک نردبان خرید و رفت .اما روز بعد باز هم آن خانم نزد پرنده فروش رفت…

صاحب مغازه گفت:« آیا طوطی شما در قفسش تاب دارد؟ به محض این که طوطی در قفس شروع به تاب خوردن کند،حرف زدنش تحسین همه را بر می انگیزد.»

آن خانم با بی میلی یک تاب خرید و رفت . وقتی که آن خانم روز بعد وارد مغازه شد،چهره اش کاملاً تغییر کرده بود.

او به مغازه دار گفت:«طوطی مرد.»

صاحب مغازه شوکه شد و پرسید :«آیا او حتی یک کلمه هم حرف نزد؟»

آن خانم پاسخ داد:«چرا ،درست قبل از مردنش با صدای ضعیفی گفت آیا در آن مغازه غذایی برای طوطی ها نمی فروختند؟»

* * *

بچه ها از این داستان نتیجه میگیریم که طوطی که حرف نزنه میمیره

البته درسته این داستان طنز بود اما واقعا هستند افرادی که هر چقدر ساکت باشین فکر میکنند مشکلی نیست .

به این افراد خرده نگیرین اینا واقعاً نمی فهمند !

پس سعی کنید مشکلتونو بیان کنید

این نظر من بود . نظر شما چیه ؟


وقتی‌ قلبم کوچک‌تر از غصه‌هایم‌ می‌شود
وقتی‌ نمی‌توانم‌ اشک‌هایم‌ را پشت‌ پلک‌هایم‌ مخفی‌ کنم‌
و بغض‌هایم‌ پشت‌ سر هم‌ می‌شکند،
وقتی‌ امیدها ته‌ می‌کشد و انتظارها به‌ سر نمی‌رسد،
وقتی‌ طاقتم‌ طاق‌ می‌شود و تحملم‌ تمام...
آن وقت است که مطمئنا یکی و فقط یکی هوایم را دارد
خدایا متشکرم
سه شنبه 30 مهر 1392 - 03:16
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از setarehir به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: kocholo & marjan & koolooche &
marjan آفلاین



ارسال‌ها : 1355
عضویت: 28 /7 /1392
محل زندگی: کرج
تشکرها : 479
تشکر شده : 176

پاسخ : 1 RE داستان کوتاه طوطی سخن گو و صاحبش

باهات موافقم

بهانه هم میگیری......
بهانه مرا بگیر!
من تمام خواستن را وجب کرده ام
هیچکس
هیچکس به اندازه من
عاشق تو و بهانه هایت نیست
سه شنبه 30 مهر 1392 - 14:04
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
koolooche آفلاین



ارسال‌ها : 844
عضویت: 1 /8 /1392
محل زندگی: طهرون
تشکرها : 126
تشکر شده : 419

پاسخ : 2 RE داستان کوتاه طوطی سخن گو و صاحبش


سلامتیه پـــــت و مــــت
[size=10]چون نه هیچی تو مغزشون بود،نه هیچی تو دلشون!
[/size]
پنجشنبه 02 آبان 1392 - 21:23
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ
برای نمایش پاسخ جدید نیازی به رفرش صفحه نیست روی تازه سازی پاسخ ها کلیک کنید !
پرش به انجمن :