زمان جاری : سه شنبه 12 تیر 1403 - 11:27 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 651
نویسنده پیام
setarehir آفلاین


ارسال‌ها : 722
عضویت: 27 /7 /1392
محل زندگی: گناوه
تشکرها : 672
تشکر شده : 281
عشق مادر

چند سال پيش در يک روز گرم تابستانی در جنوب فلوريدا پسر کوچکی با عجله لباس هايش را درآورد و خنده کنان داخل درياچه شيرجه رفت. مادرش از کنار پنجره کلبه نگاهش ميکرد و از شادی کودکش لذت می برد.

مادر ، حمله ناگهانی تمساحی را ديد که به سوی فرزندش شنا می کند . مادر وحشت زده به طرف درياچه دويد و با فرياد پسرش را صدا زد.

پسر سرش را برگرداند ، ولی ديگر دير شده بود. تمساح با يک چرخش پاهای کودک را گرفت تا زير آب ببرد ، مادر از راه رسيد و از روی اسکله بازوی پسرش را گرفت.

تمساح به قدرت پسر را می گيرد . ولی عشق مادر به کودکش آن قدر زياد بود که نمی گذاشت بچه را رها کند، کشاورزی که در حال عبور از آن حوالی بود، صدای فرياد مادر را شنيد. به طرف آنها دويد و با چنگک محکم به سر تمساح زد و او را کشت.

پسر را سريع به بيمارستان رساندند. دو ماه گذشت تا پسر بهبودی نسبی بيابد. پاهايش با آرواره تمساح سوراخ ، سوراخ شده بود. روی بازوهايش جای زخم ناخن های مادرش مانده بود.

خبرنگاری که با کودک مصاحبه می کرد ، از او خواست که تا جای زخم هايش را به او نشان بدهد. پسر شلوارش را کنار زد و با ناراحتی زخم ها را نشان داد و سپس با غرور بازوهايش را نشان داد و گفت : اين زخم ها را دوست دارم ، اينها خراش های دست مادرم هستند.


وقتی‌ قلبم کوچک‌تر از غصه‌هایم‌ می‌شود
وقتی‌ نمی‌توانم‌ اشک‌هایم‌ را پشت‌ پلک‌هایم‌ مخفی‌ کنم‌
و بغض‌هایم‌ پشت‌ سر هم‌ می‌شکند،
وقتی‌ امیدها ته‌ می‌کشد و انتظارها به‌ سر نمی‌رسد،
وقتی‌ طاقتم‌ طاق‌ می‌شود و تحملم‌ تمام...
آن وقت است که مطمئنا یکی و فقط یکی هوایم را دارد
خدایا متشکرم
جمعه 10 آبان 1392 - 15:05
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 6 کاربر از setarehir به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: savalan & marjan & salmasli1979 & anya & admin-ahoooo & aysoda &
marjan آفلاین



ارسال‌ها : 1355
عضویت: 28 /7 /1392
محل زندگی: کرج
تشکرها : 479
تشکر شده : 176

پاسخ : 1 RE عشق مادر

خیلی قشنگ بود

بهانه هم میگیری......
بهانه مرا بگیر!
من تمام خواستن را وجب کرده ام
هیچکس
هیچکس به اندازه من
عاشق تو و بهانه هایت نیست
جمعه 10 آبان 1392 - 19:41
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
salmasli1979 آفلاین



ارسال‌ها : 244
عضویت: 7 /8 /1392
تشکرها : 153
تشکر شده : 61

پاسخ : 2 RE عشق مادر

kheili romantik o ehsasati bood



RUHUNDAYIM


Sonu belli olmayan yollardayım


Ellerimde kalan bir tek aşkım


Olmuyor sevgilim sensiz olmuyor


Yaşamayı
unuttum bu kalp art
ık atmıyor


Bu son veda bu son ayrılık


Dayanamam tek başıma,


Sen ağlama ne olur yazık
göz yaşlar
ına


Nerde olursan ol senin yanındayım


[align=left][b][i]Boşuna
پنجشنبه 30 آبان 1392 - 16:39
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
anya آفلاین



ارسال‌ها : 96
عضویت: 28 /7 /1392
محل زندگی: بهشهر
تشکرها : 69
تشکر شده : 137

پاسخ : 3 RE عشق مادر

الهی فداش بشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم





شهامت می خواهد
سرد باشی
اما گرم لبخند بزنی !



پنجشنبه 30 آبان 1392 - 19:15
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
savalan آفلاین



ارسال‌ها : 1133
عضویت: 25 /7 /1392
محل زندگی: اردبیل
تشکرها : 460
تشکر شده : 709

پاسخ : 4 RE عشق مادر







دلم فـال می خواهــد …
قهــوه … تــاروت … نمی دانــم ؟!
هر چه باشـــد ،
هر چه نقـــش تــو را در این روزهـــــای بــیرنـــگ …
پــــر رنـــگ کنــــد !!!



پنجشنبه 30 آبان 1392 - 20:24
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
admin-ahoooo آفلاین



ارسال‌ها : 36
عضویت: 20 /8 /1392
تشکرها : 78
تشکر شده : 17

پاسخ : 5 RE عشق مادر

پنجشنبه 30 آبان 1392 - 23:08
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ
برای نمایش پاسخ جدید نیازی به رفرش صفحه نیست روی تازه سازی پاسخ ها کلیک کنید !



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :