زمان جاری : یکشنبه 17 تیر 1403 - 9:12 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 175
نویسنده پیام
parniyan آفلاین


ارسال‌ها : 137
عضویت: 30 /2 /1392
تشکرها : 73
تشکر شده : 177
من به تو فکر میکنم !!!

من، به تو فکر می کنم!!!

فقط چند پاراگراف!وقتی به تو فکر می کنماز آسـمــانِ تابســتــانبهـــــــااااار می بارد…

من، به تو فکر می کنم!!!

پشت میز تحریرم می نشینم. دهان لپ تاپم را باز می کنم. دکمه بیدار شدنش را فشار می دهم. دست هایم را به هم می مالم. انگار می خواهم واژه ها را به نوک انگشت هایم هدایت کنم!

مثلِ هر روزِ این همه سالِ نویسندگی،با احتیاط قلبم را از سینه بیرون می آورم.و می گذارم قسمت شمال غربی میز تحریرم!

توی کلاس های نویسندگی،می گویند که دوره نوشته های احساسی به سر رسیده استو نویسنده ها باید با عقلشان بنویسند! پس باید سعی کنم با عقلم بنویسم.سعی می کنم و بالاخره… نمی توانم!

مثل همه این روزهای نویسندگی… نمی توانم!!!

بااحتیاط قلبم را برمی دارم و سر جایش می گذارم!بعد می نشینم و با خیال راحت،شروع می کنم به سروکله زدن با کلیدهای لپ تاپم.

این منِ بهانه گیر،آن قدر درگیرِ بهانه گیری بود که یک لحظه هم بهباورش خطور نکرد!!!!!

که تو در تمام لحظه لحظه روزگارش دوستشداشتی!که دوستش داری! که… خدا بگذرد از این منِ کم حواس!که حواسش به این همه سکوت عاشقانه تو نبود!که… آن قدر داد و بیداد کرد،نفهمید چشم هایت مدام عشق را زمزمه می کنند!… که نگاهت طعم ناب عاشقی را دارند!… که…منهمیشه و هنوز چقدر دوستت می دارم و تو

همیشه و هنوز چقدر دوستم می داری!و من هر روز دعا می کنم: خدا پرنده های عشق را به هم برساند و حفظشان کند. خوب به یاد دارم آن روزی را که نگاهی چکید روی صورتم! و خوب تورا بهخاطر دارم که تمام پرنده ها خداخدا می کردند که باران ببارد!!!

امروز تمام ترس هایم را جمع کردم دانه به دانه. با اعتماد و امید...خوب می دانم که همیشه باید به .....اعتماد کرد!!!

به خاطر همین اعتمادِ خوشایند است که چشم هایم با من نشسته اندو انتظار آمدنت را... نفس نفس می کشند! عزیزم…


گاهـــــی دلـــم به انــــدازه ی یـــک مجــــلس ختـــــم میگـــــــــــیرد . . .

حتــی اگــر تمــــام خیـــابــان هــا را آذیـــن بسته باشـــند . . .

کــــــــــاش بودی عــــزیز لعنـــــتی ام . . .


کــــــــــاش . . .
سه شنبه 07 آبان 1392 - 19:58
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از parniyan به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: savalan & marjan &
marjan آفلاین



ارسال‌ها : 1355
عضویت: 28 /7 /1392
محل زندگی: کرج
تشکرها : 479
تشکر شده : 176

پاسخ : 1 RE من به تو فکر میکنم !!!

ممنون

بهانه هم میگیری......
بهانه مرا بگیر!
من تمام خواستن را وجب کرده ام
هیچکس
هیچکس به اندازه من
عاشق تو و بهانه هایت نیست
سه شنبه 07 آبان 1392 - 20:02
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از marjan به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: parniyan /
savalan آفلاین



ارسال‌ها : 1133
عضویت: 25 /7 /1392
محل زندگی: اردبیل
تشکرها : 460
تشکر شده : 709

پاسخ : 2 RE من به تو فکر میکنم !!!

خوابم نمیبرد…

به هیچ چیز فکر نمیکنم…

جز “او” و میدانم که خواب است…

و قبل از بسته شدن چشمهایش

به همه چیز فکر کرده است…

جز “من”……!!!







دلم فـال می خواهــد …
قهــوه … تــاروت … نمی دانــم ؟!
هر چه باشـــد ،
هر چه نقـــش تــو را در این روزهـــــای بــیرنـــگ …
پــــر رنـــگ کنــــد !!!



سه شنبه 07 آبان 1392 - 20:02
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از savalan به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: parniyan /
marjan آفلاین



ارسال‌ها : 1355
عضویت: 28 /7 /1392
محل زندگی: کرج
تشکرها : 479
تشکر شده : 176

پاسخ : 3 RE من به تو فکر میکنم !!!

نقل قول از admin-ahoooo

خوابم نمیبرد…

به هیچ چیز فکر نمیکنم…

جز “او” و میدانم که خواب است…

و قبل از بسته شدن چشمهایش

به همه چیز فکر کرده است…

جز “من”……!!!

بهانه هم میگیری......
بهانه مرا بگیر!
من تمام خواستن را وجب کرده ام
هیچکس
هیچکس به اندازه من
عاشق تو و بهانه هایت نیست
سه شنبه 07 آبان 1392 - 20:03
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ
برای نمایش پاسخ جدید نیازی به رفرش صفحه نیست روی تازه سازی پاسخ ها کلیک کنید !
پرش به انجمن :