زمان جاری : یکشنبه 17 تیر 1403 - 9:09 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 254
نویسنده پیام
setarehir آفلاین


ارسال‌ها : 722
عضویت: 27 /7 /1392
محل زندگی: گناوه
تشکرها : 672
تشکر شده : 281
تنهایی...

تنهایی این نیست که هیچکس اطرافت نباشه…

این نیست که با کسی دوست نباشی…

این نیست که آدمی گوشه گیر و منزوی باشی…

این نیست که کسی باهات حرف نزنه…

این نیست که هیچوقت نتونی خوشحال باشی…

تنهایی یه حس درونیه!!!

تنهایی یعنی هیچکس نفهمه حالت بده……….


وقتی‌ قلبم کوچک‌تر از غصه‌هایم‌ می‌شود
وقتی‌ نمی‌توانم‌ اشک‌هایم‌ را پشت‌ پلک‌هایم‌ مخفی‌ کنم‌
و بغض‌هایم‌ پشت‌ سر هم‌ می‌شکند،
وقتی‌ امیدها ته‌ می‌کشد و انتظارها به‌ سر نمی‌رسد،
وقتی‌ طاقتم‌ طاق‌ می‌شود و تحملم‌ تمام...
آن وقت است که مطمئنا یکی و فقط یکی هوایم را دارد
خدایا متشکرم
شنبه 04 آبان 1392 - 05:27
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از setarehir به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: savalan & koolooche &
setarehir آفلاین



ارسال‌ها : 722
عضویت: 27 /7 /1392
محل زندگی: گناوه
تشکرها : 672
تشکر شده : 281

پاسخ : 1 RE تنهایی...

مثل همیشه بی سروصدا و بی دعوت سر رسید.این روزها میهمان همیشگی خانه ام شده…تنهایی را میگویم!

یک لیوان بغض را لاجرعه سر کشیدم…

نشست روبه رویم…چهره اش سرد بود!بدون روح!

دستان سنگینش را به سمتم آورد.خشک شده بودم وفقط تماشایش میکردم…

انگشتان سرد تنهایی گلویم را فشرد!سعی کردم فریاد بزنم:تنهایی داره خفم میکنه!

ولی فقط صدایی خفه از ته چاه دلم بیرون امد!

چاه دلم فوران کرد و قطره قطره اشک هایم روی کویر خشک صورتم روان شد…

و باز هم هیچ کس نفهمید که من در گوشه ای از این دنیا دارم از تنهایی خفه میشوم!!!


وقتی‌ قلبم کوچک‌تر از غصه‌هایم‌ می‌شود
وقتی‌ نمی‌توانم‌ اشک‌هایم‌ را پشت‌ پلک‌هایم‌ مخفی‌ کنم‌
و بغض‌هایم‌ پشت‌ سر هم‌ می‌شکند،
وقتی‌ امیدها ته‌ می‌کشد و انتظارها به‌ سر نمی‌رسد،
وقتی‌ طاقتم‌ طاق‌ می‌شود و تحملم‌ تمام...
آن وقت است که مطمئنا یکی و فقط یکی هوایم را دارد
خدایا متشکرم
شنبه 04 آبان 1392 - 05:44
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از setarehir به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: savalan /
savalan آفلاین



ارسال‌ها : 1133
عضویت: 25 /7 /1392
محل زندگی: اردبیل
تشکرها : 460
تشکر شده : 709

پاسخ : 2 RE تنهایی...

خوابم نمیبرد…

به هیچ چیز فکر نمیکنم…

جز “او” و میدانم که خواب است…

و قبل از بسته شدن چشمهایش

به همه چیز فکر کرده است…

جز “من”……!!!







دلم فـال می خواهــد …
قهــوه … تــاروت … نمی دانــم ؟!
هر چه باشـــد ،
هر چه نقـــش تــو را در این روزهـــــای بــیرنـــگ …
پــــر رنـــگ کنــــد !!!



شنبه 04 آبان 1392 - 13:16
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از savalan به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: setarehir /
koolooche آفلاین



ارسال‌ها : 844
عضویت: 1 /8 /1392
محل زندگی: طهرون
تشکرها : 126
تشکر شده : 419

پاسخ : 3 RE تنهایی...

واقعا همینه


سلامتیه پـــــت و مــــت
[size=10]چون نه هیچی تو مغزشون بود،نه هیچی تو دلشون!
[/size]
شنبه 04 آبان 1392 - 19:24
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ
برای نمایش پاسخ جدید نیازی به رفرش صفحه نیست روی تازه سازی پاسخ ها کلیک کنید !
پرش به انجمن :