زمان جاری : جمعه 15 تیر 1403 - 3:26 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 768
نویسنده پیام
koolooche آفلاین


ارسال‌ها : 844
عضویت: 1 /8 /1392
محل زندگی: طهرون
تشکرها : 126
تشکر شده : 419
داستان عاشقانه سوزناک (کوتاه)

روسری اش را جلو کشید و موهای سیاه و براقش را زیر آن پنهان کرد ، رو کرد به جوان و با ذوق گفت : چه حلقه ی قشنگی !!! نگاه کن ، اندازه انگشتمه ، فکر نمیکردم اینقدر خوش سلیقه باشی ؟! یکدفعه لحن صدایش عوض شد ، انگار چیزی یادش آمده بود ؛ آرام گفت : پدرم نامه هایت را دید ، حالا دیگر همه چیز را میداند. اما تو نگران نباش ، گفت باید با تو حرف بزند. اگر بتوانی خودت را نشان بدهی و دلش را به دست بیاوری حتما موافقت میکند. دل کوچک و مهربانی دارد.

من که رفتم ، دسته گل را بردار و به دیدنش برو ، راحت پیدایش میکنی … چند قطعه آنطرف تر از تو ، کنار درخت نارون ، مزارش آنجاست …


سلامتیه پـــــت و مــــت
[size=10]چون نه هیچی تو مغزشون بود،نه هیچی تو دلشون!
[/size]
چهارشنبه 01 آبان 1392 - 17:37
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از koolooche به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: setarehir & marjan &
marjan آفلاین



ارسال‌ها : 1355
عضویت: 28 /7 /1392
محل زندگی: کرج
تشکرها : 479
تشکر شده : 176

پاسخ : 1 RE داستان عاشقانه سوزناک (کوتاه)

اخی

بهانه هم میگیری......
بهانه مرا بگیر!
من تمام خواستن را وجب کرده ام
هیچکس
هیچکس به اندازه من
عاشق تو و بهانه هایت نیست
چهارشنبه 01 آبان 1392 - 21:11
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
koolooche آفلاین



ارسال‌ها : 844
عضویت: 1 /8 /1392
محل زندگی: طهرون
تشکرها : 126
تشکر شده : 419

پاسخ : 2 RE داستان عاشقانه سوزناک (کوتاه)

گریه نکن


سلامتیه پـــــت و مــــت
[size=10]چون نه هیچی تو مغزشون بود،نه هیچی تو دلشون!
[/size]
پنجشنبه 02 آبان 1392 - 21:21
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
marjan آفلاین



ارسال‌ها : 1355
عضویت: 28 /7 /1392
محل زندگی: کرج
تشکرها : 479
تشکر شده : 176

پاسخ : 3 RE داستان عاشقانه سوزناک (کوتاه)

نقل قول از koolooche

گریه نکن

باشه

بهانه هم میگیری......
بهانه مرا بگیر!
من تمام خواستن را وجب کرده ام
هیچکس
هیچکس به اندازه من
عاشق تو و بهانه هایت نیست
پنجشنبه 02 آبان 1392 - 23:28
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
koolooche آفلاین



ارسال‌ها : 844
عضویت: 1 /8 /1392
محل زندگی: طهرون
تشکرها : 126
تشکر شده : 419

پاسخ : 4 RE داستان عاشقانه سوزناک (کوتاه)


سلامتیه پـــــت و مــــت
[size=10]چون نه هیچی تو مغزشون بود،نه هیچی تو دلشون!
[/size]
جمعه 03 آبان 1392 - 13:23
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
marjan آفلاین



ارسال‌ها : 1355
عضویت: 28 /7 /1392
محل زندگی: کرج
تشکرها : 479
تشکر شده : 176

پاسخ : 5 RE داستان عاشقانه سوزناک (کوتاه)

نقل قول از koolooche

ملض بیشمور

بهانه هم میگیری......
بهانه مرا بگیر!
من تمام خواستن را وجب کرده ام
هیچکس
هیچکس به اندازه من
عاشق تو و بهانه هایت نیست
جمعه 03 آبان 1392 - 13:31
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
koolooche آفلاین



ارسال‌ها : 844
عضویت: 1 /8 /1392
محل زندگی: طهرون
تشکرها : 126
تشکر شده : 419

پاسخ : 6 RE داستان عاشقانه سوزناک (کوتاه)

ایشششششششش


سلامتیه پـــــت و مــــت
[size=10]چون نه هیچی تو مغزشون بود،نه هیچی تو دلشون!
[/size]
جمعه 03 آبان 1392 - 13:34
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
marjan آفلاین



ارسال‌ها : 1355
عضویت: 28 /7 /1392
محل زندگی: کرج
تشکرها : 479
تشکر شده : 176

پاسخ : 7 RE داستان عاشقانه سوزناک (کوتاه)

نقل قول از koolooche

ایشششششششش

بهانه هم میگیری......
بهانه مرا بگیر!
من تمام خواستن را وجب کرده ام
هیچکس
هیچکس به اندازه من
عاشق تو و بهانه هایت نیست
جمعه 03 آبان 1392 - 13:39
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
koolooche آفلاین



ارسال‌ها : 844
عضویت: 1 /8 /1392
محل زندگی: طهرون
تشکرها : 126
تشکر شده : 419

پاسخ : 8 RE داستان عاشقانه سوزناک (کوتاه)

بد


سلامتیه پـــــت و مــــت
[size=10]چون نه هیچی تو مغزشون بود،نه هیچی تو دلشون!
[/size]
جمعه 03 آبان 1392 - 13:42
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ
برای نمایش پاسخ جدید نیازی به رفرش صفحه نیست روی تازه سازی پاسخ ها کلیک کنید !
پرش به انجمن :