زمان جاری : جمعه 15 تیر 1403 - 3:06 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 61
نویسنده پیام
aniaz آفلاین

کاربر تازه وارد
ارسال‌ها : 5
عضویت: 5 /12 /1396
طنز دو ديوانه

فرهاد و هوشنگ

هر دو بیمار یک آسایشگاه روانى بودند. یکروز همینطور که در کنار استخر قدم مى زدند

فرهاد ناگهان خود را به قسمت عمیق استخر انداخت و به زیر آب فرو رفت.

هوشنگ فوراً

به داخل استخر پرید و خود را در کف استخر به فرهاد رساند و او را از آب بیرون کشید.

وقتى دکتر آسایشگاه

از این اقدام قهرمانانه هوشنگ آگاه شد، تصمیم گرفت که او را از آسایشگاه مرخص کند.

هوشنگ را صدا

زد و به او گفت: من یک خبر خوب و یک خبر بد برایت دارم. خبر خوب این است که مى توانى

از آسایشگاه بیرون بروى، زیرا با پریدن در استخر و نجات دادن جان یک بیمار دیگر، قابلیت

عقلانى خود را براى واکنش نشان دادن به بحرانها نشان دادى و من به این نتیجه رسیدم

که این عمل تو نشانه وجود اراده و تصمیم در توست.

و اما خبر بد...

این که بیمارى

که تو از غرق شدن نجاتش دادى بلافاصله بعد از این که از استخر بیرون آمد خود را با

کمر بند حوله حمامش دار زده است و متاسفانه وقتى که ما خبر شدیم او مرده بود.

هوشنگ که به

دقت به صحبتهاى دکتر گوش مى کرد گفت: او خودش را دار نزد. من آویزونش کردم تا خشک بشه...

.....................

حالا من کى مى تونم برم خونه‌مون ؟

شنبه 05 اسفند 1396 - 19:49
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ
برای نمایش پاسخ جدید نیازی به رفرش صفحه نیست روی تازه سازی پاسخ ها کلیک کنید !
پرش به انجمن :